معنی فارسی unrivets
B1عمل برداشتن یا باز کردن رِوِتها که برای متصل کردن قطعات استفاده میشود.
To detach rivets from an object.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove or loosen the rivets of.
example
معنی(example):
برای تعمیر هواپیما، آنها باید قسمت آسیب دیده را پاره کنند.
مثال:
To repair the aircraft, they need to unrivet the damaged part.
معنی(example):
پاره کردن پانلهای قدیمی جایگزینی را آسانتر میکند.
مثال:
Unriveting the old panels allows for easier replacement.
معنی فارسی کلمه unrivets
:
عمل برداشتن یا باز کردن رِوِتها که برای متصل کردن قطعات استفاده میشود.