معنی فارسی unroped
B2دور کردن و جدا کردن بند یا رشته، به ویژه در زمینههای حمل و نقل و انبارداری.
The past form of unrope; refers to having removed ropes or ties from an object.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not attached to a rope
example
معنی(example):
او قبل از تخلیه کامیون بار را باز کرد.
مثال:
He unroped the cargo before unloading the truck.
معنی(example):
پس از رسیدن به اسکله، قایق باز شد.
مثال:
After reaching the dock, the boat was unroped.
معنی فارسی کلمه unroped
:
دور کردن و جدا کردن بند یا رشته، به ویژه در زمینههای حمل و نقل و انبارداری.