معنی فارسی unruliest
B2بینظمترین، به معناي فردی با بیشترین عدم انضباط یا کنترل در میان گروهی است.
The most disorderly or unruly; describing someone who is extremely difficult to control.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بینظمترین کودک در کلاس بیشترین مشکل را ایجاد کرد.
مثال:
The unruliest child in the class caused the most trouble.
معنی(example):
رفتار بینظمترین او در رویداد توجهها را جلب کرد.
مثال:
His unruliest behavior at the event attracted attention.
معنی فارسی کلمه unruliest
:
بینظمترین، به معناي فردی با بیشترین عدم انضباط یا کنترل در میان گروهی است.