معنی فارسی unsay

B1

پس گرفتن، برگشتن به گفتاری که بیان شده است، به معنای اینکه نمی‌توان یک کلمه یا جمله را که بیان شده بازگرداند.

To take back or withdraw something that has been said.

verb
معنی(verb):

To withdraw, retract (something said).

معنی(verb):

To not have said (since this is physically impossible, usually in the subjunctive).

مثال:

I wish I could unsay that.

example
معنی(example):

او آرزو می‌کرد که ای کاش می‌توانست حرف‌های سختی که زده بود را پس بگیرد.

مثال:

She wished she could unsay the harsh words she had spoken.

معنی(example):

امکان‌پذیر نیست که چیزها را پس بگیرید زمانی که گفته شده‌اند.

مثال:

It's impossible to unsay things once they're out.

معنی فارسی کلمه unsay

: معنی unsay به فارسی

پس گرفتن، برگشتن به گفتاری که بیان شده است، به معنای اینکه نمی‌توان یک کلمه یا جمله را که بیان شده بازگرداند.