معنی فارسی unscaled

B1

بدون مقیاس، به معنای عدم اندازه‌گیری یا تطابق با یک مقیاس مشخص.

Not measured or represented in proportion to a standard scale.

adjective
معنی(adjective):

That has not been scaled (climbed).

example
معنی(example):

داده‌ها بدون مقیاس باقی ماندند و مقایسه را دشوار کردند.

مثال:

The data remained unscaled, making it difficult to compare.

معنی(example):

او نمودارها را بدون مقیاس برای وضوح بیشتر باقی گذاشت.

مثال:

He left the graphs unscaled for clarity.

معنی فارسی کلمه unscaled

: معنی unscaled به فارسی

بدون مقیاس، به معنای عدم اندازه‌گیری یا تطابق با یک مقیاس مشخص.