معنی فارسی unshriven
B1بدون توبه یا گناهزدایی، به معنای عدم پاکسازی یا آمرزش.
Not having received absolution for sins; unrepentant.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not shriven.
example
معنی(example):
او ناامیدانه با سرنوشت خود روبرو شد و از توبه کردن امتناع کرد.
مثال:
He faced his fate unshriven, refusing to repent.
معنی(example):
گفته میشود که ارواح بدون بازگشت، در بیقراری جستجو میکنند.
مثال:
The unshriven souls were said to wander in unrest.
معنی فارسی کلمه unshriven
:
بدون توبه یا گناهزدایی، به معنای عدم پاکسازی یا آمرزش.