معنی فارسی unspools

B1

باز شدن یا کشیده شدن از یک لفاف، به‌ویژه در مورد فیلم یا نوار.

To unwind or to release from a spool or coil.

verb
معنی(verb):

To remove (film, cotton, etc.) from a spool.

معنی(verb):

To screen a film.

example
معنی(example):

فیلم به آرامی باز می‌شود و داستان را کم‌کم آشکار می‌کند.

مثال:

The film unspools slowly, revealing the story bit by bit.

معنی(example):

وقتی او دوران کودکی خود را به یاد می‌آورد، خاطرات در ذهنش باز می‌شوند.

مثال:

As she remembers her childhood, the memories unspool in her mind.

معنی فارسی کلمه unspools

: معنی unspools به فارسی

باز شدن یا کشیده شدن از یک لفاف، به‌ویژه در مورد فیلم یا نوار.