معنی فارسی unstaffed
B2بدون کارکنان و پرسنل، بهویژه به معنای عدم وجود کارمندان در یک مکان کاری.
Not having staff present; lacking personnel.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Without staff, or workers.
example
معنی(example):
اداره در طول تعطیلات بدون کارکنان بود.
مثال:
The office was unstaffed during the holidays.
معنی(example):
رستوران شب گذشته بدون کارکنان بود و بسیاری از مشتریان را در انتظار گذاشت.
مثال:
The restaurant was unstaffed last night, leaving many customers waiting.
معنی فارسی کلمه unstaffed
:
بدون کارکنان و پرسنل، بهویژه به معنای عدم وجود کارمندان در یک مکان کاری.