معنی فارسی unsusceptible
B1حساس نبودن، به معنای اینکه به یک عاملی تأثیرپذیر نباشد.
Not subject to or susceptible to something.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not susceptible.
example
معنی(example):
او به فشار همسالان حساس نیست.
مثال:
He is unsusceptible to peer pressure.
معنی(example):
این ماده جدید به خوردگی حساس نیست.
مثال:
The new material is unsusceptible to corrosion.
معنی فارسی کلمه unsusceptible
:
حساس نبودن، به معنای اینکه به یک عاملی تأثیرپذیر نباشد.
