معنی فارسی untag
B1جدا کردن标签، به معنای برداشتن برچسب یا شناسهای از چیزی.
To remove a tag from something.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove a tag from.
example
معنی(example):
مطمئن شو مرا از آن عکس جدا کنی.
مثال:
Make sure to untag me from that photo.
معنی(example):
لطفاً همه نظرات نامناسب را جدا کن.
مثال:
Please untag all the inappropriate comments.
معنی فارسی کلمه untag
:
جدا کردن标签، به معنای برداشتن برچسب یا شناسهای از چیزی.