معنی فارسی untoned
B1بدون فرم، به حالتی اشاره دارد که فرد تمرین و تقویت نکرده و دارای توده عضلانی کم است.
Not having a well-defined shape or firmness, especially regarding muscles.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not toned.
example
معنی(example):
بدن او بدون فرم بود که نشان میدهد او تمرین نکرده است.
مثال:
Her body was untoned, showing she had not been working out.
معنی(example):
او تصمیم گرفت که از باشگاه دوری کند و برای تابستان بدون فرم بماند.
مثال:
He decided to avoid the gym and stay untoned for the summer.
معنی فارسی کلمه untoned
:
بدون فرم، به حالتی اشاره دارد که فرد تمرین و تقویت نکرده و دارای توده عضلانی کم است.