معنی فارسی untouristed
B2دست نخورده از گردشگران، به مکانهایی اشاره دارد که هنوز مورد توجه گردشگران قرار نگرفتهاند.
Not visited by tourists; remaining in a natural state.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Rarely visited by tourists
example
معنی(example):
این ساحل هنوز دست نخورده است و یک فرار آرام را ارائه میدهد.
مثال:
This beach is still untouristed, offering a peaceful getaway.
معنی(example):
آنها روستای دستنخوردهای را که در عمق کوهها پنهان شده بود کشف کردند.
مثال:
They discovered an untouristed village hidden deep in the mountains.
معنی فارسی کلمه untouristed
:
دست نخورده از گردشگران، به مکانهایی اشاره دارد که هنوز مورد توجه گردشگران قرار نگرفتهاند.