معنی فارسی unturned

B1

برنگرداندن، به فرایند عدم باز کردن یا چرخاندن چیزی اشاره دارد.

Not turned; remaining in the original position.

adjective
معنی(adjective):

Not turned.

example
معنی(example):

سنگی که برنگردانده شد، گنجینه‌های پنهانی را زیر خود نشان داد.

مثال:

The unturned stone revealed hidden treasures underneath.

معنی(example):

او چند صفحه از کتاب را برنگرداند.

مثال:

He left some pages of the book unturned.

معنی فارسی کلمه unturned

: معنی unturned به فارسی

برنگرداندن، به فرایند عدم باز کردن یا چرخاندن چیزی اشاره دارد.