معنی فارسی up the river
B1احساس بینظمی یا ناامیدی، به ویژه زمانی که در موقعیت ناخوشایند یا بدی قرار میگیرید.
In a difficult or troublesome situation.
- IDIOM
example
معنی(example):
او بعد از گم کردن کیف پولش احساس میکند که در رودخانه است.
مثال:
He feels up the river after losing his wallet.
معنی(example):
زمانی که بودجه قطع شد، پروژه به حالت ناامیدی درآمد.
مثال:
The project went up the river when the funding was cut.
معنی فارسی کلمه up the river
:
احساس بینظمی یا ناامیدی، به ویژه زمانی که در موقعیت ناخوشایند یا بدی قرار میگیرید.