معنی فارسی up the wazoo
B1به معنای داشتن مقدار بسیار زیاد از چیزی، معمولاً به طور منفی.
Having a large excess of something, often used in a negative context.
- IDIOM
example
معنی(example):
او با پروژههایی که باید قبل از مهلت تمام کند، در فشار بود.
مثال:
He was up the wazoo with projects to finish before the deadline.
معنی(example):
موجودی بسیار زیاد است و نیاز به سازماندهی دارد.
مثال:
The inventory is up the wazoo and needs to be organized.
معنی فارسی کلمه up the wazoo
:
به معنای داشتن مقدار بسیار زیاد از چیزی، معمولاً به طور منفی.