معنی فارسی up to scratch
B2به معنای این است که چیزی به سطح کیفیت یا استانداردهای مورد نظر رسیده است.
Means that something meets the required standards.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Sufficient; adequate; of acceptable or satisfactory quality
مثال:
They decided that his performance was not up to scratch.
example
معنی(example):
این پروژه به سطح استاندارد نرسیده و نیاز به بهبود دارد.
مثال:
The project is not up to scratch and needs improvement.
معنی(example):
قبل از ارسال، مطمئن شوید که کارتان به سطح استاندارد رسیده است.
مثال:
Make sure your work is up to scratch before submitting it.
معنی فارسی کلمه up to scratch
:
به معنای این است که چیزی به سطح کیفیت یا استانداردهای مورد نظر رسیده است.
