معنی فارسی up-chucks
B1مقادیر کوچک از غذایی که به صورت غیرارادی بالا آمده است.
Instances of vomiting or regurgitating food; informal term.
- NOUN
example
معنی(example):
گربه چند باری روی فرش بالا آورد.
مثال:
The cat had a few up-chucks on the carpet.
معنی(example):
بعد از مهمانی، چندین بار در سرویس بهداشتی بالا آمد.
مثال:
After the party, there were some up-chucks in the bathroom.
معنی فارسی کلمه up-chucks
:
مقادیر کوچک از غذایی که به صورت غیرارادی بالا آمده است.