معنی فارسی up-stage
B1تحتالشعاع قرار دادن دیگران و جلب توجه بیشتر به خود در یک موقعیت اجتماعی یا حرفهای.
To take attention away from someone else, making oneself the focal point of the situation.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت تا در طول ارائه، همکارش را تحتالشعاع قرار دهد.
مثال:
She decided to up-stage her colleague during the presentation.
معنی(example):
در پروژههای گروهی، مهم است که همتیمیهایتان را تحتالشعاع قرار ندهید.
مثال:
In group projects, it’s essential not to up-stage your teammates.
معنی فارسی کلمه up-stage
:
تحتالشعاع قرار دادن دیگران و جلب توجه بیشتر به خود در یک موقعیت اجتماعی یا حرفهای.