معنی فارسی up-time
B1زمانی که یک سیستم یا سرویس به درستی و بدون قطعی کار میکند.
The period during which a system is operational and available for use.
- OTHER
example
معنی(example):
این پروژه به دلیل همکاری مؤثر، در زمان اجرایی بینظیری به اتمام رسید.
مثال:
The project was completed in record up-time due to efficient teamwork.
معنی(example):
در صنعت فناوری، زمان اجرایی به مدت زمانی اشاره دارد که یک سیستم در حال کار است.
مثال:
In the tech industry, up-time refers to the time a system is operational.
معنی فارسی کلمه up-time
:
زمانی که یک سیستم یا سرویس به درستی و بدون قطعی کار میکند.