معنی فارسی upfolds
B1به معنای کشیده شدن یا جمع شدن است، و در بافتهای مختلف میتواند به معانی مختلفی اشاره کند.
A term that describes something that is turning over or folding in an upward direction.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
An anticline.
verb
معنی(verb):
To fold up.
معنی(verb):
To create a raised fold.
معنی(verb):
To come together in order to form a whole
example
معنی(example):
خلاقیت هنرمند در نمایشگاه جدیدش به اوج خود میرسد.
مثال:
The artist's creativity upfolds in her new exhibition.
معنی(example):
برنامههای ما به اوج خود رسید به عنوان اینکه ما مؤثرتر با هم کار کردیم.
مثال:
Our plans upfolded as we worked together more effectively.
معنی فارسی کلمه upfolds
:
به معنای کشیده شدن یا جمع شدن است، و در بافتهای مختلف میتواند به معانی مختلفی اشاره کند.