معنی فارسی upside-down

A2

در وضعیتی که بالای چیزی به زیر آن و پایین آن به بالای آن تبدیل می‌شود.

Positioned with the upper part facing downward.

example
معنی(example):

او تصویر را به صورت وارونه چرخاند تا آن را بهتر ببیند.

مثال:

He turned the picture upside-down to see it better.

معنی(example):

متن در این صفحه به صورت وارونه است.

مثال:

The text on this page is upside-down.

معنی فارسی کلمه upside-down

: معنی upside-down به فارسی

در وضعیتی که بالای چیزی به زیر آن و پایین آن به بالای آن تبدیل می‌شود.