معنی فارسی upwarp
C2حرکت یا انحراف زمین به سمت بالا، معمولاً ناشی از فعالیتهای زمینشناسی.
An upward bend or distortion in the Earth's crust, often resulting from tectonic forces.
- noun
noun
معنی(noun):
A broad anticline caused by local uplift.
example
معنی(example):
مطالعه زمینشناسی نشان داد که در پوسته زمین یک انحراف به سمت بالا وجود دارد.
مثال:
The geological study showed that there was an upwarp in the Earth's crust.
معنی(example):
انحراف به سمت بالای زمین یک رشته کوه جدید را ایجاد کرد.
مثال:
The upwarp of the land created a new mountain range.
معنی فارسی کلمه upwarp
:
حرکت یا انحراف زمین به سمت بالا، معمولاً ناشی از فعالیتهای زمینشناسی.