معنی فارسی urinated
B1ادرار کردن، به اعمال تخلیه مایعات از مثانه به خارج از بدن اشاره دارد.
The past tense of urinate; having discharged urine from the body.
- verb
verb
معنی(verb):
(urology) To pass urine from the body.
example
معنی(example):
او قبل از سفر طولانی با ماشین ادرار کرد تا از ناراحتی جلوگیری کند.
مثال:
He urinated before the long car ride to avoid discomfort.
معنی(example):
سگ بر روی درخت ادرار کرد تا قلمرو خود را مشخص کند.
مثال:
The dog urinated on the tree to mark its territory.
معنی فارسی کلمه urinated
:
ادرار کردن، به اعمال تخلیه مایعات از مثانه به خارج از بدن اشاره دارد.