معنی فارسی vacationed
B1تعطیلات گذراندن به معنای سپری کردن زمان آزاد برای استراحت و تفریح در یک مکان متفاوت است.
The act of spending time away from home for leisure purposes.
- verb
verb
معنی(verb):
To spend or take a vacation.
مثال:
This year, we’re vacationing in Mexico.
example
معنی(example):
تابستان گذشته، ما در کوهها تعطیلات گذراندیم.
مثال:
Last summer, we vacationed in the mountains.
معنی(example):
آنها به مدت دو هفته در خارج از کشور تعطیلات گذراندند.
مثال:
They vacationed abroad for two weeks.
معنی فارسی کلمه vacationed
:
تعطیلات گذراندن به معنای سپری کردن زمان آزاد برای استراحت و تفریح در یک مکان متفاوت است.