معنی فارسی vacillations

B2

نوسانی که می‌تواند به معنی تردید یا تغییر در روند باشد.

The act of vacillating; fluctuations or variations.

noun
معنی(noun):

Indecision in speech or action.

معنی(noun):

Changing location by moving back and forth.

example
معنی(example):

نوسانات مکرر او باعث می‌شود که اعتماد به تصمیماتش مشکل باشد.

مثال:

Her frequent vacillations make it hard to trust her decisions.

معنی(example):

اقتصاد در سال‌های اخیر نوسانات زیادی را تجربه کرده است.

مثال:

The economy has experienced many vacillations in recent years.

معنی فارسی کلمه vacillations

: معنی vacillations به فارسی

نوسانی که می‌تواند به معنی تردید یا تغییر در روند باشد.