معنی فارسی vacuumed
A2جاروبرقی کردن، عملی است که در آن با استفاده از دستگاه جاروبرقی، گرد و غبار و کثیفیها از روی سطوح برداشته میشود.
To use a vacuum cleaner to clean floors or carpets by removing dirt and debris.
- verb
- adjective
To clean (something) with a vacuum cleaner.
To use a vacuum cleaner.
To optimise a database or database table by physically removing deleted tuples.
Having been cleaned with a vacuum cleaner; hoovered.
او پیش از رسیدن مهمانها، اتاق نشیمن را جاروبرقی کرد.
She vacuumed the living room before the guests arrived.
او ماشین را جاروبرقی کرد تا تمام گرد و غبار و کثیفیها را از بین ببرد.
He vacuumed the car to remove all the dust and dirt.
معنی فارسی کلمه vacuumed
:
جاروبرقی کردن، عملی است که در آن با استفاده از دستگاه جاروبرقی، گرد و غبار و کثیفیها از روی سطوح برداشته میشود.