معنی فارسی vagrancy
B2 /ˈveɪɡɹənsɪ/بیخانمانی به وضعیت زندگی افرادی اطلاق میشود که بدون مکان مشخصی برای سکونت هستند و اغلب در خیابانها زندگی میکنند.
The state of living without a permanent home, often wandering from place to place.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being a vagrant
example
معنی(example):
بیخانمانی معمولاً به عنوان یک مشکل اجتماعی در بسیاری از شهرها دیده میشود.
مثال:
Vagrancy is often seen as a social issue in many cities.
معنی(example):
قانون معمولاً بیخانمانی را مجازات میکند تا از بیخانمانی جلوگیری کند.
مثال:
The law often punishes vagrancy to discourage homelessness.
معنی فارسی کلمه vagrancy
:
بیخانمانی به وضعیت زندگی افرادی اطلاق میشود که بدون مکان مشخصی برای سکونت هستند و اغلب در خیابانها زندگی میکنند.