معنی فارسی validly

B1

به صورت معتبر، به شیوه‌ای که از نظر قانونی یا منطقی معتبر باشد.

In a manner that is valid or legally acceptable.

adverb
معنی(adverb):

In a valid manner.

example
معنی(example):

او به درستی مسائل موجود در گزارش را بیان کرد.

مثال:

He validly pointed out the issues in the report.

معنی(example):

قرارداد به درستی توسط هر دو طرف امضا شد.

مثال:

The contract was validly signed by both parties.

معنی فارسی کلمه validly

: معنی validly به فارسی

به صورت معتبر، به شیوه‌ای که از نظر قانونی یا منطقی معتبر باشد.