معنی فارسی various
B1 /ˈvæɹ.i.əs/متعدد و گوناگون، به چیزهای مختلف یا متنوع اطلاق می‌شود.
Different from one another; diverse.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having a broad range (of different elements).
مثال:
The reasons are various.
معنی(adjective):
That varies or differs from others; variant; different.
مثال:
a various reading of a Biblical text
example
معنی(example):
او از کشورهای مختلفی در اطراف جهان بازدید کرده است.
مثال:
She has visited various countries around the world.
معنی(example):
این فروشگاه انواع مختلفی از کفش‌ها را برای تمام مناسبت‌ها ارائه می‌دهد.
مثال:
The store offers various types of shoes for all occasions.
معنی فارسی کلمه various
:
متعدد و گوناگون، به چیزهای مختلف یا متنوع اطلاق می‌شود.
