معنی فارسی variously
B1به صورتهای متفاوت یا گوناگون، به گونههای مختلفی عمل کردن یا توصیف کردن.
In different ways; in a variety of forms.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In various ways; diversely.
example
معنی(example):
این رویداد به صورتهای مختلفی توسط شرکتکنندگان توصیف شد.
مثال:
The event was variously described by attendees.
معنی(example):
کودکان به طور مختلفی در فعالیتها مشغول بودند.
مثال:
The children were variously engaged in activities.
معنی فارسی کلمه variously
:
به صورتهای متفاوت یا گوناگون، به گونههای مختلفی عمل کردن یا توصیف کردن.