معنی فارسی vaticinates

B1

پیشگویی کردن، به معنای پیش‌بینی وقایع، اغلب با استفاده از روش‌های غیرمعمول یا شهود.

To predict or prophesy the future, often in a mystical or supernatural way.

verb
معنی(verb):

To predict or foretell (future events).

example
معنی(example):

او بر اساس تحلیل خود، نتیجه بازی را پیشگویی می‌کند.

مثال:

He vaticinates the outcome of the game based on his analysis.

معنی(example):

برخی افراد باور دارند که او در خوابش به پیشگویی رویدادها می‌پردازد.

مثال:

Some people believe that she vaticinates events in her dreams.

معنی فارسی کلمه vaticinates

: معنی vaticinates به فارسی

پیشگویی کردن، به معنای پیش‌بینی وقایع، اغلب با استفاده از روش‌های غیرمعمول یا شهود.