معنی فارسی velcro

A2

نوعی قفل که دو طرف آن دارای دندانه‌هایی است که با چسبیدن به یکدیگر، محکم نگه داشته می‌شوند.

A fastening material consisting of two sides: one with hooks and the other with loops that adhere to each other.

verb
معنی(verb):

To fasten with Velcro.

example
معنی(example):

ولکرو نوعی قفل است که از دو نوار پارچه‌ای ساخته شده که هنگام فشار به هم می‌چسبند.

مثال:

Velcro is a type of fastener made of two strips of fabric that stick together when pressed.

معنی(example):

من از ولکرو برای وصل کردن پچ‌ها به ژاکتم استفاده کردم.

مثال:

I used Velcro to attach the patches to my jacket.

معنی فارسی کلمه velcro

: معنی velcro به فارسی

نوعی قفل که دو طرف آن دارای دندانه‌هایی است که با چسبیدن به یکدیگر، محکم نگه داشته می‌شوند.