معنی فارسی velcroing

B1

چسباندن اشیاء با استفاده از نوار ولکرو مانند چسبیدن دو تکه پارچه با استفاده از این روش.

The act of fastening items together using Velcro, a type of fastener consisting of two strips of fabric that stick together.

verb
معنی(verb):

To fasten with Velcro.

example
معنی(example):

من مشبک‌ها را به ژاکت با چسب ولکرو می‌چسبانم تا محکم بمانند.

مثال:

I am velcroing the patches to the jacket for a secure hold.

معنی(example):

چسباندن تکه‌ها با ولکرو، مونتاژ را بسیار آسان می‌کند.

مثال:

Velcroing the pieces together makes the assembly quite easy.

معنی فارسی کلمه velcroing

: معنی velcroing به فارسی

چسباندن اشیاء با استفاده از نوار ولکرو مانند چسبیدن دو تکه پارچه با استفاده از این روش.