معنی فارسی velvety
B1 /ˈvɛlvəti/مخملی، به معنی نرم و صاف و با کیفیتی شبیه به مخمل؛ مورد استفاده برای توصیف بافت یا صدا.
Smooth and soft to the touch, resembling velvet; often used to describe textures or sounds.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Like velvet; soft, smooth, soothing.
مثال:
The crooner had a velvety voice that made the ladies swoon.
example
معنی(example):
کیک بافت مخملی داشت که در دهانم آب شد.
مثال:
The cake had a velvety texture that melted in my mouth.
معنی(example):
صدای او نرم و مخملی بود و همه کسانی که گوش می‌کردند را آرام کرد.
مثال:
Her voice was smooth and velvety, soothing everyone who listened.
معنی فارسی کلمه velvety
:
مخملی، به معنی نرم و صاف و با کیفیتی شبیه به مخمل؛ مورد استفاده برای توصیف بافت یا صدا.
