معنی فارسی vend

B1 /vɛnd/

فروش محصولی به ویژه در یک مکان عمومی، معمولاً توسط کسب‌وکارهای کوچک.

To sell, especially in a public or informal manner.

noun
معنی(noun):

The act of vending or selling; a sale.

معنی(noun):

The total sales of coal from a colliery.

verb
معنی(verb):

To hawk or to peddle merchandise.

معنی(verb):

To sell wares through a vending machine.

example
معنی(example):

من کوکی‌های خانگی‌ام را در نمایشگاه می‌فروشم.

مثال:

I will vend my homemade cookies at the fair.

معنی(example):

آنها نوشیدنی‌ها را از یک کامیون در رویدادهای محلی می‌فروشند.

مثال:

They vend beverages from a truck at local events.

معنی فارسی کلمه vend

: معنی vend به فارسی

فروش محصولی به ویژه در یک مکان عمومی، معمولاً توسط کسب‌وکارهای کوچک.