معنی فارسی venter

B1

افرادی که جنین را حمل می‌کنند کس یا افرادی که حدوداً در دامن خود زندگی دارند.

One who carries or bears; often used in biological contexts to describe an organism that carries offspring.

noun
معنی(noun):

A vendor.

example
معنی(example):

حجم داخلی بالن با هوا پر شده است.

مثال:

The venter of the balloon is filled with air.

معنی(example):

دانشمند به مطالعه شکم حیوان پرداخت.

مثال:

The scientist studied the venter of the animal.

معنی فارسی کلمه venter

: معنی venter به فارسی

افرادی که جنین را حمل می‌کنند کس یا افرادی که حدوداً در دامن خود زندگی دارند.