معنی فارسی ventil

B1

سیستمی برای تهویه و گردش هوای تازه در فضاها.

A system or device for providing fresh air to an indoor area.

example
معنی(example):

مهندس یک سیستم ونتیل برای ساختمان جدید طراحی کرد.

مثال:

The engineer designed a ventil system for the new building.

معنی(example):

یک ونتیل اجازه می‌دهد که هوای تازه در محیط داخلی گردش کند.

مثال:

A ventil allows fresh air to circulate indoors.

معنی فارسی کلمه ventil

: معنی ventil به فارسی

سیستمی برای تهویه و گردش هوای تازه در فضاها.