معنی فارسی ventriloquy
B1ونتروکوی، هنر صحبت کردن به گونهای که به نظر برسد صدا از یک عروسک یا شیء بیجان خارج میشود.
The art of speaking without moving the lips, especially while using a puppet.
- noun
noun
معنی(noun):
Ventriloquism.
example
معنی(example):
استعداد او در ونتروکوی باعث شگفتی تماشاچیان شد.
مثال:
Her talent for ventriloquy amazed the audience.
معنی(example):
او سالها ونتروکوی را تمرین کرد تا مهارتهای خود را به کمال برساند.
مثال:
He practiced ventriloquy for years to perfect his skills.
معنی فارسی کلمه ventriloquy
:
ونتروکوی، هنر صحبت کردن به گونهای که به نظر برسد صدا از یک عروسک یا شیء بیجان خارج میشود.