معنی فارسی verboten

B1 /ˌfə(ɹ)ˈboʊ.tən/

ممنوع، واژه‌ای که برای توصیف چیزی که به‌طور رسمی یا اجتماعی منع شده است، به کار می‌رود.

Prohibited or forbidden by authority.

adjective
معنی(adjective):

Forbidden, prohibited.

example
معنی(example):

کشیدن سیگار در این ساختمان ممنوع است.

مثال:

Smoking is verboten in this building.

معنی(example):

برخی از موضوعات در گفت و گوی مودبانه ممنوع محسوب می شوند.

مثال:

Certain topics are considered verboten in polite conversation.

معنی فارسی کلمه verboten

: معنی verboten به فارسی

ممنوع، واژه‌ای که برای توصیف چیزی که به‌طور رسمی یا اجتماعی منع شده است، به کار می‌رود.