معنی فارسی vestryman

B1

شخصی که در کلیسا به عنوان وسترمن فعالیت می‌کند و وظایف اداری و مالی را بر عهده دارد.

A member of the vestry, typically responsible for managing church affairs.

noun
معنی(noun):

A member of a parochial vestry

example
معنی(example):

او به عنوان وسترمن کلیسا منصوب شد.

مثال:

He was appointed as the vestryman of the church.

معنی(example):

وسترمن به مدیریت مالی کلیسا کمک می‌کند.

مثال:

The vestryman helps manage the church's finances.

معنی فارسی کلمه vestryman

: معنی vestryman به فارسی

شخصی که در کلیسا به عنوان وسترمن فعالیت می‌کند و وظایف اداری و مالی را بر عهده دارد.