معنی فارسی vet
A2 /vɛt/پزشکی که به حیوانات درمان میدهد.
A veterinarian, a person who treats animals.
- noun
noun
معنی(noun):
A veterinarian or veterinary surgeon.
example
معنی(example):
دامپزشک از سگ بیمار من مراقبت کرد.
مثال:
The vet took care of my sick dog.
معنی(example):
او تصمیم گرفت دامپزشک شود تا به حیوانات کمک کند.
مثال:
She decided to become a vet to help animals.
معنی فارسی کلمه vet
:
پزشکی که به حیوانات درمان میدهد.