معنی فارسی vicariates
B2ویکاریات به منطقهای در کلیسای کاتولیک اشاره دارد که تحت سرپرستی یک ویکر یا جانشین قرار دارد.
An administrative district within certain branches of the church led by a vicar.
- noun
noun
معنی(noun):
The office or authority of a vicar.
example
معنی(example):
شهرستان به چندین ویکاریات برای مدیریت بهتر تقسیم شده است.
مثال:
The diocese is divided into several vicariates for better administration.
معنی(example):
هر ویکاریات مسئولیتهای خاص خود را در درون کلیسا دارد.
مثال:
Each vicariate has its own responsibilities within the church.
معنی فارسی کلمه vicariates
:
ویکاریات به منطقهای در کلیسای کاتولیک اشاره دارد که تحت سرپرستی یک ویکر یا جانشین قرار دارد.