معنی فارسی vicegerent
C2 /vaɪsˈdʒɪəɹənt/معاون، نماینده یا جانشین پادشاه که در غیاب او وظایف قانونی را انجام می‌دهد.
A person appointed to act on behalf of a monarch or sovereign.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
The official administrative deputy of a ruler, head of state, or church official.
adjective
معنی(adjective):
Having or exercising delegated power; acting by substitution, or in the place of another.
example
معنی(example):
معاون حکومتی به نمایندگی از پادشاه بر منطقه حکومت می‌کرد.
مثال:
The vicegerent governed the region on behalf of the king.
معنی(example):
به عنوان معاون، او اختیار اتخاذ تصمیمات حیاتی را داشت.
مثال:
As vicegerent, he had the authority to make crucial decisions.
معنی فارسی کلمه vicegerent
:
معاون، نماینده یا جانشین پادشاه که در غیاب او وظایف قانونی را انجام می‌دهد.
