معنی فارسی vicereine

B2 /vʌɪsɹeɪn/

همسر ویکر، که در حکومت استعماری نقش مشاوره و اداری دارد.

The wife of a viceroy, often involved in social and charitable causes.

noun
معنی(noun):

The wife of a viceroy.

معنی(noun):

A woman who is a viceroy.

example
معنی(example):

ویکرین در بسیاری از فعالیت‌های خیریه شرکت کرد.

مثال:

The vicereine took part in many charitable activities.

معنی(example):

به عنوان ویکرین، او مسئولیت‌های زیادی داشت.

مثال:

As the vicereine, she had many responsibilities.

معنی فارسی کلمه vicereine

: معنی vicereine به فارسی

همسر ویکر، که در حکومت استعماری نقش مشاوره و اداری دارد.