معنی فارسی videoed
B1فیلمبرداری کردن با استفاده از دوربین یا دستگاهی مشابه.
To record a video of something.
- verb
verb
معنی(verb):
To record using a video camera, to videotape
معنی(verb):
To record a television program
example
معنی(example):
او تعطیلات خود را فیلمبرداری کرد تا خاطرات را با دوستانش به اشتراک بگذارد.
مثال:
She videoed her vacation to share the memories with friends.
معنی(example):
در طول رویداد، او کل سخنرانی را برای کسانی که نتوانستند شرکت کنند فیلمبرداری کرد.
مثال:
During the event, he videoed the entire lecture for those who couldn't attend.
معنی فارسی کلمه videoed
:
فیلمبرداری کردن با استفاده از دوربین یا دستگاهی مشابه.