معنی فارسی visibly
B1 /ˈvɪzɪbli/به وضوح، چیزی که به آسانی قابل مشاهده باشد یا قابل درک باشد.
In a way that is seen or noticed; clearly.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a visible manner; openly.
example
معنی(example):
او در طول جشن به وضوح خوشحال بود.
مثال:
She was visibly happy during the celebration.
معنی(example):
سلامتی او از زمانی که شروع به ورزش منظم کرده به وضوح بهبود یافته است.
مثال:
His health has improved visibly since he started exercising regularly.
معنی فارسی کلمه visibly
:
به وضوح، چیزی که به آسانی قابل مشاهده باشد یا قابل درک باشد.