معنی فارسی visuospatial
B1مهارت‌های شناختی که به فرد کمک می‌کند تا اطلاعات بصری و فضایی را درک و پردازش کند.
The ability to visualize and manipulate objects in a spatial context.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining to the visual perception of spatial relationships.
example
معنی(example):
مهارت‌های بصری-فضایی در انجام کارهایی مانند خواندن نقشه‌ها کمک می‌کند.
مثال:
The visuospatial skills help with tasks like reading maps.
معنی(example):
کودکان معمولاً از طریق بازی، آگاهی بصری-فضایی را توسعه می‌دهند.
مثال:
Children often develop visuospatial awareness through play.
معنی فارسی کلمه visuospatial
:
مهارت‌های شناختی که به فرد کمک می‌کند تا اطلاعات بصری و فضایی را درک و پردازش کند.
