معنی فارسی vivace

B2

اصطلاحی در موسیقی برای بیان سرعت و نشاط سریع.

A musical term indicating a lively and brisk tempo.

example
معنی(example):

موسیقی به صورت ویواچ اجرا شد و همه را به پایکوبی واداشت.

مثال:

The music was played vivace, making everyone want to dance.

معنی(example):

رهبر ارکستر از نوازندگان خواست تا قطعه را ویواچ بنوازند.

مثال:

The conductor asked the orchestra to play the piece vivace.

معنی فارسی کلمه vivace

: معنی vivace به فارسی

اصطلاحی در موسیقی برای بیان سرعت و نشاط سریع.