معنی فارسی voluntarily

B1 /ˌvɑlənˈtɛɹɪli/

به‌طور داوطلبانه، به معنای انجام کاری بدون وادار شدن، به طور اختیاری و تمایل شخصی.

In a manner done by one's own free choice; not forced or coerced.

adverb
معنی(adverb):

In a voluntary manner.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت به طور داوطلبانه در پناهگاه کمک کند.

مثال:

She decided to help voluntarily at the shelter.

معنی(example):

او داوطلبانه مسئولیت‌های اضافی را در محل کار بر عهده گرفت.

مثال:

He voluntarily took on additional responsibilities at work.

معنی فارسی کلمه voluntarily

: معنی voluntarily به فارسی

به‌طور داوطلبانه، به معنای انجام کاری بدون وادار شدن، به طور اختیاری و تمایل شخصی.