معنی فارسی vomiting
B1استفراغ، حالتی که فرد حجم زیادی از محتویات معده را از طریق دهان خارج می‌کند.
The action of expelling the contents of the stomach through the mouth.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To regurgitate or eject the contents of the stomach through the mouth; puke.
معنی(verb):
To regurgitate and discharge (something swallowed); to spew.
معنی(verb):
To eject from any hollow place; to belch forth; to emit.
noun
معنی(noun):
The act of one who vomits, or the matter that is vomited.
example
معنی(example):
استفراغ می‌تواند نشانه‌ای از ویروس معده باشد.
مثال:
Vomiting can be a sign of a stomach virus.
معنی(example):
او استفراغ می‌کند، به همین دلیل نمی‌تواند امروز به مدرسه برود.
مثال:
He is vomiting, which is why he cannot go to school today.
معنی فارسی کلمه vomiting
:
استفراغ، حالتی که فرد حجم زیادی از محتویات معده را از طریق دهان خارج می‌کند.
